سیب بچین حوا...
دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام...
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند
گاهي آرزو مي کنم...
کاش هرگز نمي ديدمت تا امروز غم نديدنت را بخورم!!!
کاش لبخندهايت آنقدر زيبا نبودند که امروز آرزوي ديدن يک لحظه
فقط يک لحظه از لبخندهاي عاشقانه ات را داشته باشم!
کاش چشمان معصومت به چشمانم خيره نمي شد تا امروز
چشمان من به ياد آن لحظه بهانه گيرند و اشک بريزند!
کاش حرف هاي دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با خود نگويم
" واسه چی ما !!!!"
نظرات شما عزیزان: